۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

درمان همجنسگرايي ؟؟

در سايت http://talabehyar.parsiblog.com متني در مورد همجنسگرايي نوشته و نه تنها آن را بيماري نمي داند بلكه براي آن روش درمان نوشته و عوامل بوجود آورنده آن را نوشته كه بصورت زير مي باشد

عمولاً عوامل هم‏جنس بازی را میتوان چنین برشمرد:- روابط غلط خانوادگی که در نتیجه آن، پسر با پدر و دختر با مادر انطباق نمییابد و الگوی رفتاری مناسب کسب نمیکند. - تجارب غلط هم جنس خواهی در اثر برخورد با دوستان ناباب. - احساس بی ارزشی و سرخوردگی در تلاش برای ایجاد رابطه مشروع با جنس مخالف. - محدودیت‏های محیطی (مثلاً محل خواب پسرها از یکدیگر جدا نیست و یا اهل خانواده مجبورند با هم در یک محل و در یک اتاق زندگی کنند). - ضعف مبانی مذهبی و اعتقادی.


حال از نويسندگان آن وبلاگ محترم يك سوال دارم من كه نه روابط غلط خانوادگي داشتم نه تجارب غلط هم جنس خواهي در اثر برخورد با دوستان ناباب و نه موارد ديگر و از لحاظ اصول مذهبي نيز مي توانم به جرات بگويم برترين فرد شهر بودم پس من براي چه همجنسگرا شدم من كه از 9 سالگي نمازم شروع شد مسجد مي رفتم فحش را گناه كبيره مي دانستم دروغ برايم حكم مرگ داشت پس من چرا . بنابراين مطلب شما طبق كدام نوشته مي خواهد همجنسگرايي را توضيح دهد . آن را بيماري مي دانيد پس چرا دكتر روانپزشكم آن را بيماري نمي داند و آن را كاملا طبيعي مي داند نه تنها نزد يك دكتر بلكه نزد سه دكتر رفته ام . دوستان عزيزم در مورد همجنسگرايي به گونه اي سخن مي گويند كه فقط آن را شهوت مي دانند ولي به خداي عادل خويش سوگند مي خورم آن احساسي كه من نسبت حميد دارم شهوت نيست ،‌شهوت كه پاهايم را نمي لرزاند ،‌شهوت كه قلبم را تكان نمي دهد شهوت كه باعث لرزش دستهايم نمي شود و نمي دانم چرا شما مي خواهيد مرتبا همجنسگرايان را با همجنسبازان و لواط كاران يكسان دانيد آيا زناكاران يا زنبازان با دگر جنسگرايان برابرند؟ براستي آيا مي دانيد عشق من حميد ،‌38 ساله دارد آيا اين عشق را هنوز از روي شهوت مي دانيد ؟ چگونه عشق خويش را پاك مي دانيد ولي عشق من شهوت است ؟

۸ نظر:

ناشناس گفت...

سلام منم یک همجنسگرا هستم برای این مسئله هرگز دکتر نرفتم هیچ وقت با کسی رابطه نداشتم و تمام مطالب این سایت ها رو از پایه اشتباه میدونم چون اصلا مطالبشون با وجود یک همجنسگرا هیچ سنخیتی نداره.
کار این آدم ها برای معالجه ما مثل این میمونه که بخوان آنفلانزای مرغی رو با آنتیبیوتیک درمان کنن.
هر دو سرما خوردگی هست ولی سرما خوردگی معمولی کجا و آنفلانزای خوکی کجا.
خلاصه به نظر من همجنسگرایی رو خدا در نهاد آدمی گذاشته و کاملا طبیعی است زیرا تمام همجنسگرایان از سلامت کامل جسمی روحی و روانی برخوردار هستن مگر اینکه مادرزادی مثل دگر جنس گرایان بیماری خاصی داشته باشن یا تحت عوامل محیطی دچار نوعی بیماری شده باشن.

ناشناس گفت...

salam
ba nashenas movafegham
kole matalebe blog eshtebast
..........
gar mey nakhori... tane mazan mastan ra

ناشناس گفت...

سلام. من هم یک همجنسگرا هستم. مدتها فکر میکردم تمام مشکلاتم نشئت گرفته از این مسئله ست. دچار اختلال هویت بودم. اصلا نمیدونستم کی هستم. هیچ درکی راجع به مفهوم همجنسگرایی و gay نداشتم. در تمام این مدت شخص آگاهی در کار نبود که من رو روشن کنه. و ضربه ی جبران ناپذری به روابط اجتماعی ام وارد شد. این تفکرات راجع به درمان پذیر بودن و بیماری بودن همجنسگرایی غیر علمی و خیال بافی هایی هست که فقط از یک ذهن متعصب در هر صورت نمی خواد یک حقیقت محض رو قبول کنه سر می زنه.

فرادرمانگر گفت...

با سلام
همجنسگرایی را خدا در نهاد کسی قرار نمی دهد بلکه ما معتقدیم دلیل دیگری دارد یعنی ما ریشه آنرا پیدا می کنیم همان چیزی که آن حس را ایجاد می کند.
پیشنهاد میکنم به وبلاگ ما سر بزنید و روش ما را تست کنید.
به امید آگاهی برای همه

ناشناس گفت...

منم یک همجنس گرا هستم.به عقیده من این یک بیماری نیست بلکه ساختار دیگه ای هست.درسته خیلی برام سخته و همیشه تو زندگی کم اوردم ولی میخوام باهاش کنار بیام.از اینده میترسم.زمانی که میخوام ازدواج کنم.
مدتیه عاشق شدم.عشقم هوس نیست.واقعا دوسش دارم.کسی که عاشقش شدم شخصیت پیچیده ای داره نمیتونم بهش نفوذ کنم بیشتر از این هم نمیتونم نزدیکش بشم.خیلی دوسش دارم ولی هیچ وقت نمیتونم بهش بگم و نخواهم توانست.خیلی سخته کسی رو دوست داشته باشی ولی اون بهث بی تفاوت باشه.بهش نزدیک بشی ازت دور بشه...نمیدونم چی کار کنم.میترسم بهش نزدیک تر بشم چون واقعا دور تر میشه.منجورم با اشک های خودم خودمو اروم کنم.کم کم دارم کم میارم مدتیه که میل جنسیمو هم از دست دارم و فقط دوسش دارم.زمانی بود که میخواستم همیشه کنارش باشم وقتی بهش زنگ میزدم نفسم میگرفت دستام میلرزید ولی الان دوست دارم فقط یک بار بغلش کنم.الان که دارم اینارو میگم سبک تر میشم.من ب عشق خودم احترام میزارم چون واقعا حس خوبیه و نمیتونم از خودم برونمش نمیتونم بهش محبت نکنم.دست خودم نیست.درسته هیچ وقت بهش نخواهم رسید ولی....حتی تصورش هم برام سخته که روزی از هم جدا خواهیم شد...
به خدا تصور غلطی نسبت به همجنس گرایان هست.ما فرقی با بقیه نداریم و احساس داریم.چرا وقتی تو جامعه اسم همجنسگرایی میاد همه فرار میکنن؟؟؟تصورات همه غلطه...

Unknown گفت...

درود بر شما این وبلاگ مخصوص گی هاست امیدوارم ازش استفاده کنید.
www.pesaretanha3.mihanblog.com

یسی گفت...

همجنسگراها(گی ها) وارد این وبلاگ شن
www.minutes-to-midnight.mihanblog.com

سينا ( اسمم الكيه ) گفت...

منم همجنسگرا هستم ، واقعآ‌ دارم زجر ميكشم ! نميدونم چه مرگمه ، دلم نميخواد همجنسباز باشم اما هستم . خيلي تلاش كردم نباشم يا بهش فكر نكنم اما نشد ! چند بارم رابطه داشتم . اما هيچ كدوم ازين مشكلاتي كه توي اون وبلاگ زدرو نداشتم و ندارم ! گاهي اوقات ميخوام خودكشي كنم اما ترس نميزاره ! از درون دارم خورد ميشم ! كاش زودتر بميرم . . . !